
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۲۵۳
۱
کار بالای تو تا بالا گرفت
در همه دلها خیالت جا گرفت
۲
هر که رفتار تو دید از بیم جان
هم ترا بهر شفاعت پا گرفت
۳
تا نمی دیدم بلای جان ترا
دیده دنبال دل شیدا گرفت
۴
می گرفتم لذتی از عمر خویش
کامدی تو در دل من جا گرفت
۵
ما چنین کز دل گرفتاریم هست
حق به دستت، گر دلت از ما گرفت
۶
چند سوزم، وه که روی دل سیه
کز وی اندر جانم این سودا گرفت
۷
بیدلان را طعنه زد، خسرو بسوخت
تا کدامین آه دل او را گرفت
تصاویر و صوت

نظرات