
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۲۶۷
۱
ای دهانت، چشمه آب حیات
شمع رویت آفتاب کاینات
۲
تا دلم از شادی وصلت نماند
از کمند غم نمی یابم نجات
۳
گریه را مپسند هر دم تا به کی
پیش چشم از گریه جیحون و فرات
۴
زاتش هجرت تن خاکی بسوخت
تا کدامین باد آرد سوی مات
۵
هر که بی تو زنده ماند مرده به
جز وصالت نیست مقصود از حیات
۶
گر ندیدی سبزه ای بر آب خضر
گرد آن شکر ببین رسته نبات
۷
بت پرستان گر ز تو آگه شوند
یاد نارند از بتان سومنات
۸
از شراب شب نشینان در خمار
هات کأسا یا حبیبی بالغدات
۹
همچو ذره در هوای مهر تو
نیست خسرو را دمی صبر و ثبات
نظرات