
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۲۸۶
۱
بیدار شو، دلا، که جهان جای خواب نیست
ایمن درین خرابه نشستن صواب نیست
۲
از خفتگان خواب چه پرسی که حال چیست؟
زان خواب خوش که هیچ کسی را جواب نیست
۳
چون هیچ دوست نیست وفادار زیر خاک
معمور خسته ای که چو گور خراب نیست
۴
چون مست را خبر نبود از جفای دهر
بر هوشیار به ز شراب و کباب نیست
۵
طیب حیات خواستن از آسمان خطاست
کز شیشه ای ذلیل امید صواب نیست
۶
ساقی ز جام عشق به خسرو رسان نمی
زیرا که مست کارتر از وی شراب نیست
نظرات