امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۲۹۶

۱

تا دیده در جمال تو دیدن گرفته است

خونابه ها ز چشم چکیدن گرفته است

۲

مهر و مه است در نظرم کم ز ذره ای

تا خاک آب دیده کشیدن گرفته است

۳

چون کرده ایم نسبت گل با جمال او

دل هم ز شوق جامه دریدن گرفته است

۴

کی پند واعظم بنشیند به گوش دل

گوشم که خواری تو شنیدن گرفته است

۵

در جان هزار گونه جراحت پدید شد

لب را به قهر ما چو گزیدن گرفته است

۶

دل را هوای شربت و آب زلال نیست

در عاشقی چو زهر چشیدن گرفته است

۷

تا گفته ای که جانب خسرو همی روم

اشکش ز دیده پیش دویدن گرفته است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد رضایی
۱۳۹۵/۰۲/۲۴ - ۱۰:۲۸:۱۱
هرکس که بوسه ز دهانی گرفته استگویا نشان ز گنج نهانی گرفته استگلرنگتر شوی چو کشی عاشقی بجورامروز باز حسن تو جانی گرفته است