امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۳۰۳

۱

زیر کله نمونه روی تو مه نداشت

کس ماه را نمونه به زیر کله نداشت

۲

بگرفت چارسوی رخت زلف و هیچ وقت

یک شب جهان چو روی تو در چارده نداشت

۳

در ضبط آفتاب نشد ملک نیم روز

کز زلف عنبرین تو قیر سیه نداشت

۴

دوش آتشی به سینه همی زد هوای تو

بگریخت اشک و سوخته شد دل چو ره نداشت

۵

خونم بخورد و چشم تو لب تر نکرد، ازآنک

دود دگر نوشت و خط تو نگه داشت

۶

با این همه وفای تو دارد میان جان

دل خود ز دست رفت، چو او کس نگه داشت

۷

از خون نوشته ام به دو رخ ماجرای عشق

از بس که در سفینه دل جایگه نداشت

۸

یک وعده تو در حق خسرو به سر نشد

گویی که باد بود که بار گنه نداشت

تصاویر و صوت

نظرات