امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۳۰۴

۱

ای باد، ازان بهار خبر ده که تا کجاست

دزدیده زان نگار خبر ده که تا کجاست

۲

گر هیچ در رهی گذرانش رسیده ای

یک ره ازان سوار خبر ده که تا کجاست

۳

من همچو گل بسوختم از آفتاب غم

آن سرو سایه دار خبر ده که تا کجاست

۴

من ز آب دیده شربت غم نوش می کنم

آن لعل خوشگوار خبر ده که تا کجاست

۵

خونم ز غم چو نافه بماند اندرون پوست

آن زلف مشکبار خبر ده که تا کجاست

۶

جانم چو سرمه سوده شد از سنگ آرزو

آن چشم پر خمار خبر ده که تا کجاست

۷

ای پیک تیز رو، برو، آن یار را بپرس

کز من برفت یار، خبر ده که تا کجاست

۸

ای مرغ نامه بر، پر تو گر نوشته شد

باز آی زینهار خبر ده که تا کجاست

۹

خسرو که این حدیث ز یاری شنیده ای

بر پر، وزان دیار خبر ده که تا کجاست

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۱۵

نظرات