
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۱
۱
باغم عشق تو می سازیم ما
با تو پنهان عشق می بازیم ما
۲
در هوای وصل جان افروز تو
پای بند درگه نازیم ما
۳
مردمی کن برقع از رخ برفکن
تا دل و دین هر دو در بازیم ما
۴
یک زمان از سر بنه گردن کشی
تا به گردون سر برافرازیم ما
۵
گر نخواهی گشت با ما مهربان
خانه هستی براندازیم ما
۶
بعد از این با کس نه پیوندیم دل
بعد از این با خود نپردازیم ما
۷
چون ز خسرو درد دل بشنید، گفت
غم مخور روزیت بنوازیم ما
نظرات