
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۲
۱
شاخ نرگس را ببرد اینک صبا
سهل باشد بردن از کوری عصا
۲
از خیال سبزه خاک بوستان
چشم می دوزم که گردد توتیا
۳
تا عروس گل به دست آید مگر
سیم را چون آب می ریزد صبا
۴
یار سیم اندام من آخر کجاست؟
یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟
۵
غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ
ای نسیم زلف تو باد صبا
۶
خوش بیا کز حسرت دیدار تو
زندگانی خوش نمی آید مرا
۷
دیگران را شمع مجلس گشته ای
گر نخواهی سوخت خسرو را بیا
نظرات