
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۲۹
۱
شکوفه غالیه بو گشت و باغ گل رنگ است
هوای باده ساقی و نفحه چنگ است
۲
بیا و بند قبا باز کن دمی بنشین
که عقل در بر من چون قبای تو تنگ است
۳
اگر ز غمزه بدآموز می کند، مشنو
از آنکه در سر او صد هزار نیرنگ است
۴
شمایل تو مرا کشت وین همه فتنه
ازان کلاه کژ و تکمه شکر رنگ است
۵
مکن ز سنگدلی جور بر من مسکین
که آخر این دل مسکین دل است، نه سنگ است
۶
ز دست خسرو مسکین پیاله ای بستان
که او غلام شهنشاه هفت اورنگ است
تصاویر و صوت

نظرات