
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۳۵
۱
چه تیر بود که چشم تو ناگهان انداخت؟
که برنشانه دلهای عاشقان انداخت
۲
شمایل قد رعنا و طبع موزونت
هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت
۳
کمال حسن تو جایی رسید در عالم
که خلق را به دو خورشید در گمان انداخت
۴
وفا و مهر تو، ای یار بی وفا، ما را
جدا ز خدمت یاران و دوستان انداخت
۵
به هر نفس غم عشقت هزار تیر بلا
به نزد خسرو مسکین ناتوان انداخت
نظرات
ع.ر.گوهر