امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۳۴۲

۱

بهار غالیه در دامن صبا سوده ست

به بوستان ز گل و لاله توده بر توده ست

۲

ز ششرم بخشش ابر آفتاب رخ بنهفت

چنان که پیش کسی پیش روی بنموده ست

۳

میان غنچه و گل هیچ کس نمی گنجد

مگر صبا که بسی در میانشان بوده ست

۴

بیار باده پیمانه گران، که به عمر

کسی که باده نخورده ست، باد پیموده ست

۵

بریز خون صراحی که این جهان صد خون

بریخته ست که دستش گهی نیالوده ست

تصاویر و صوت

نظرات