
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۵۱
۱
شاخ گل از نسیم جلوه گر است
وقت گلبانگ بلبل سحر است
۲
خار پهلوی گل نشاند، زآنک
خون بسته ز بهر نیشتر است
۳
باغ در رقص و جنبش است، زآنک
بانگ بلبل به گوشهای در است
۴
چون که پیوند توست گل، ای خار
نیش در حق او نه از هنر است
۵
آخر، ای گل، نگر ز چندین سیم
که ترا یک دو سه قراضه زر است
۶
خلق را یاد می دهد ز شراب
آنکه از لاله کوه کاسه گر است
۷
لاله از می پیاله می گیرد
آنکه پیمانه پر شود دگر است
۸
غنچه را بین فراهمی دهنش
گوییا بوسه جای آن پسر است
۹
چشم مستت کشنده ایست عجب
خواب مستیش ازان کشنده تر است
۱۰
ساقی من روانه کن از کف
کشتی من که عمر بر گذر است
۱۱
باغ داد از نشاط و عیش خبر
ای خوش آن کس که مست و بی خبر است
۱۲
باغ در رقص آمد، ای خسرو
بانگ بلبل به گوشهای در است
نظرات