امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۳۵۳

۱

شب گذشته ست و اول سحر است

بانگ بلبل به می نویدگر است

۲

وقت او خوش که در چنین وقتی

باده بر دست و نازنین به بر است

۳

کشتی باده نه به کف، باری

عمر ازینسان رود چو بر گذر است

۴

چند گویی که مست و بی خبری

هر که او مست نیست بی خبر است

۵

صرفه خشک زاهدان را باد

هر چه ما راست در شراب تر است

۶

ساقیا، غوطه ده مرا در می

که می آشام شعله در جگر است

۷

گر چه بد مستی است عیب حریف

کندن ریش محتسب هنر است

۸

گر به میخانه مفسدان شراب

پادشاهند، بنده خاک در است

۹

خسروا، چند از گنه ترسی

رو که عفو خدای معتبر است

تصاویر و صوت

نظرات