
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۵۶
۱
عشق اگر چه نشان بخت بد است
نزد عاشق سعادت ابد است
۲
هر که جوید مرادی از معشوق
گویی او عاشق مرا خود است
۳
گر چه صد روز نیک عاشق راست
بهر این روز اسیر روز بد است
۴
دیگران بهر تو چرا میرند؟
مردنم این که اندرین حسد است
۵
صوفی ما که مست می زده است
جرم بر ساقیان سرو قد است
۶
همه عیب است باده و هنرش
شستن ما ز مایه خرد است
۷
پرسیم توبه شد ز می خسرو
شد، ولی آرزو یکی به صد است
نظرات