
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۶۱
۱
روی نیکوی تو ز مه کم نیست
جز ترا نیکویی مسلم نیست
۲
دهنت ذره و کم از ذره است
رخ ز خورشید ذره ای کم نیست
۳
بی دهانی و ملک خوبی را
چون سلیمان شدی که خاتم نیست
۴
نسبتی هست در دهان تو، لیک
در میان تو نسبتی هم نیست
۵
چشم من خاک جسم من تر کرد
گر چه یک قطره هم در او نم نیست
۶
گر جهانی غم است در دل من
چون تو اندر دل منی غم نیست
۷
تازه کن جان خسرو از غم خویش
کاین جراحت سزای مرهم نیست
نظرات