امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۳۶۹

۱

هر که روی تو دید جان دانست

لب شیرینت، را همان دانست

۲

حسن تو عالمی بخواهد سوخت

هم در آغاز می توان دانست

۳

نرخ کردی به بوسه ای جانی

بنده بخرید و رایگان دانست

۴

ذقنت چه نمود و دل به خیال

بوسه ای زد، مگر دهان دانست

۵

دل ز هجر تو بس که تنگ آمد

مرگ را عمر جاودان دانست

۶

دی به کویت تن ضعیف مرا

زاغ بربود و استخوان دانست

۷

غمزه تو زبان کشید ز من

که مرا نیک بی زبانی دانست

۸

کرد بر من دلت به نادانی

هر چه از جور بیکران دانست

۹

پیش ازین غم نبود خسرو را

غم که دانست این زمان دانست

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۶۳

نظرات