امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۴۰۱

۱

بیا که دل بشد از انتظار آمدنت

نگاه داشته ام جان نثار آمدنت

۲

ز بعد رفتن تو جان قرار کی کردی

دل ار ندادی با جان قرار آمدنت

۳

یکی به یاد کن کار جان من آخر

وگرنه من بکنم جان به کار آمدنت

۴

هنوز تاز رخت بشکفد گلم باری

خراش یافت دل از خار خار آمدنت

۵

به چار روز نکو آمدت که مهلت نیست

دو روزه عمر مرا با چهار آمدنت

۶

ستاره ریز کنم از دو دیده بر تقویم

حکیم را که کند اختیار آمدنت

۷

دو دیده غلتان غلتان رود به استقبال

اگر ز دور ببیند غبار آمدنت

۸

زنم به زلف تو انگشت و بر دو دیده نهم

اگر سفید شود ز انتظار آمدنت

۹

ز جام وصل خمار اشکنی که خسرو را

برون همی رود از سر خمار آمدنت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سعداله اسماعیلی
۱۳۹۵/۰۷/۰۶ - ۰۵:۱۹:۱۱
در بیت چهارم لازم است "تا" از "ز" فاصله داشته باشد.