امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۴۴۰

۱

به چشمم تا خیال لعل آن قصاب می‌گردد

دمادم در اشک من به خون ناب می‌گردد

۲

دمادم سجده می‌آرم من بیدل به هر ساعت

خیال طاق ابروی توام محراب می‌گردد

۳

همی‌گردد خیال رویت اندر خانه چشمم

مثال ماهیی کاندر میان آب می‌گردد

۴

سر زلفت سرش بر باد خواهد داد می‌دانم

که رسوا می‌شود دزدی که در مهتاب می‌گردد

۵

تو سلطان‌وار بنشین و مترس از خسروی چون من

که او از گریه‌ای در پای ما نایاب می‌گردد

تصاویر و صوت

نظرات