امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۴۴۹

۱

مه روزه رسید و آفتابم روزه می دارد

چه سود از روزه کز گرمی جهانی را بیازارد

۲

به دندان روزه را رخنه کند، پس از لب شیرین

لبالب رخنه های روزه زان شکر به بار آرد

۳

دهانش را که بوی مشک می آید گه روزه

ازان خط است کز پیراهن لب مشک می کارد

۴

به شب هم فرض شد بر عاشقان کوی او روزه

که هر کان روی چون مه دید شب را روز پندارد

۵

نگارا، روزه چندم قضا شد در ره هجرت

مپوشان روی تا جانم قضای روزه بگذارد

۶

هلالی گشتم از روزه کمند زلف را بفگن

که تا خورشید بربندد، ازان بالا فرود آرد

۷

مرا صوم وصال است از تو و کافر کند خلقم

که ابرویت نمازی در دو محرابم فرود آرد

۸

به روزه مؤمنان رغبت کنند حلوا به شیرینی

به کویت زان رسد خسرو که آنجا شهد می بارد

تصاویر و صوت

نظرات