
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۴۹۱
۱
ماییم درون سوخته، بیرون شده ای چند
در سلسله لیلی و مجنون شده ای چند
۲
خوردیم بسی خون دل از تو، تو هم آخر
یک می بخور از دست جگر خون شده ای چند
۳
چون حال دگرگون شده زاندوه تو ما را
تو روی مگردان ز دگرگون شده ای چند
۴
ای مرغ، چه خوانی سوی باغ، از خسک هجر؟
بگذار درین بادیه بیرون شده ای چند
۵
در عشق فدا شد دل و جان و تن خسرو
اینک نگر از بخت همایون شده ای چند
نظرات