
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۴۹۸
۱
ای هم نفسان، یک نفسم باز گذارید
دست از من دیوانه سرگشته بدارید
۲
بی نام ونشانم به خرابات ببخشید
بیگانه ز خویشم، بر خویشم بگذارید
۳
یا معتکفم بر سر سجاده نشانید
یا مست و خرابم به در میکده آرید
۴
گر زانکه صلاح از من آشفته بجویند
در خانه کنید و در خمار برآرید
۵
دست من و دامان شما جمله رقیبان
گر دامن معشوق به دستم بسپارید
۶
در عشق علم گردم و در مذهب عشاق
منصور شوم، گر به سر دار برآرید
۷
وقت است، اگر خسرو مسکین گدا را
از خیل گدایان در خویش شمارید
تصاویر و صوت

نظرات