
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۰۵
۱
ترسم که از اطراف جهان دود برآید
گر آه من از جان غم اندود برآید
۲
بر بوی تو آتش زده ام مجمره دل
از وی چه عجب، گر نفس عود برآید
۳
آتشکده دل بر ما، چند بپوشم
شک نیست که از آتش ما دود برآید
۴
دل خود چه متاع است که از ما طلبد دوست؟
حقا که اگر جان طلبد زود برآید
۵
هر دل که ندارد خبر از حسن ایازی
شرط است که گرد دل محمود برآید
۶
بعد من اگر گوش نهی بر سر خاکم
از خاک همه نغمه داود برآید
۷
خسرو نتواند که کند فکر وصالت
کاری ست که با طالع مسعود برآید
نظرات