
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۱۱
۱
گر چشم من از صورت تو دور نباشد
دور از تو دلم خسته و رنجور نباشد
۲
مهجور شوم از تو و جز آه سحرگاه
سوزنده کسی بر من مهجور نباشد
۳
آن دیده چه آید که به روی تو نیاید؟
آن چشم چه بیند که در او نور نباشد؟
۴
صد رنگ برانگیخت ز خون دل خسرو
نقش تو که در خامه شاپور نباشد
تصاویر و صوت

نظرات
ناشناس
ناشناس