
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۲۰
۱
جان تشنگی از شربت عناب تو دارد
دلبستگی از سنبل پرتاب تو دارد
۲
شبها همه بیدار بود مردم چشمم
تا چشم بر آن نرگس پر خواب تو دارد
۳
چون دفتر گل باز کند مرغ سحر خوان
شرح شکن طره پرتاب تو دارد
۴
مسکین چه کند بر گل صد برگ نیازی؟
گر دست دگر نی همه از ناب تو دارد
۵
در عشق نماز آنکه درو نیست نیازی
سر بر خط ابروی چو محراب تو دارد
۶
خورشید جهانتابی و من ذره خاکی
هر ذره سرگشته کجا تاب تو دارد؟
نظرات