
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۲۲
۱
رویی که تو داری گل سیراب ندارد
شیرینی لعلت شکر ناب ندارد
۲
قدی که تو داری نبود سرو روان را
چون زلف تو چین سنبل پر تاب ندارد
۳
در خواب توان دید خیال رخ خوبت
اما چه کنم، دیده من خواب ندارد
۴
زان لحظه که زاهد خم ابروی ترا دید
پروای نماز و سر محراب ندارد
۵
خسرو به خیال و لعل تو شب و روز
جز فلک لب کشت و می ناب ندارد
نظرات
کاظم ایاصوفی