امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۵۲۳

۱

دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد

سندان بود آن دل که در او یار نگنجد

۲

در دل چو بود عشق، نگنجد خرد و عقل

در مجلس خاص ملک اغیار نگنجد

۳

آن را سخن عشق رسد کو به دل از دوست

صد تیر بلا گنجد و آزار نگنجد

۴

جانا، به دل تنگ من اندوه تو بسیار

در گنجد و صبر اندک و بسیار نگنجد

۵

گفتی که غم دیده و دل خور، مگری زار

خویشی دل و دیده درین کار نگنجد

۶

گر حسن فروشی به دگر جلوه برون آی

تا در همه بازار خریدار نگنجد

۷

خواهیم که نقلی ز دهان تو بخواهیم

بیهوده چه گوییم، چو گفتار نگنجد

۸

دیوار و درت در دل من خانه گرفتند

هر چند که در دل در و دیوار نگنجد

۹

کوشد که رهد خسرو بیدل ز غمت، لیک

با حکم قضا حیله و هنجار نگنجد

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۱۹۹

نظرات

user_image
غلامعلی حامدبرقی
۱۳۹۵/۰۶/۱۸ - ۰۸:۲۳:۳۳
با عرض سلام به نظرم کلمه وی اشتباهاً روی چاپ شده است : دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد سندان بود آن دل که در او یار نگنجد