امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۵۲۶

۱

جایی گذرت، ای بت چالاک، نیفتد

کز هر طرفی در جگری چاک نیفتد

۲

در عرصه بستان جهان، سرو قباپوش

خیزد بسی، اما چو تو چالاک نیفتد

۳

گر در ته پای تو نخواهد که کند فرش

نور مه و خورشید بر افلاک نیفتد

۴

خون ریز ز عشاق و فگن لعل بساطی

تا سایه بالای تو بر خاک نیفتد

۵

هر بار میا پیش من خسته بیدل

تا این دل بدبخت به تاباک نیفتد

۶

خواهم که ز سر خیزم و در پای تو افتم

جان باز چو من عاشق بی باک نیفتد

۷

ای شوخ، مکن لاغ که خوش کرد ترا عشق

شعله ز پی لاغ به خاشاک نیفتد

۸

رحمت مکن، ار گریه کند عاشق بد چشم

کز دیده ناپاک در پاک نیفتد

۹

خوش می گذری بی خبر از گریه خسرو

هشدار کت آه دل غمناک نیفتد

تصاویر و صوت

ص ۲۶، گزیده اشعار امیرخسرو دهلوی، کتابخانه ملی فرانسه

نظرات

user_image
یکی
۱۳۹۴/۱۲/۲۳ - ۲۱:۰۱:۱۱
تا این دل بدبخت به تاباک نیفتدتاباک یعنی چه؟فکر کنم خسرو الفاظ محلی هند رو هم توی اشعار فارسی وارد کرده. به خاطر همین برای ما بعضا گنگه.خدایا همه ی زبون های دنیا رو از بین ببر و قوی ترین زبون رو باقی بزار و زین گنگی ها پرده بردار.قربانت