
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۳۰
۱
کجا بودی، بگو، ای سرو آزاد؟
که رویت دیدم و اقبال رو داد
۲
به هر جانب همی رفتم ز مستی
که ناگه چشم مستت بر من افتاد
۳
لبت همشیره شد با جان شیرین
بدانگونه که عشق و فتنه همزاد
۴
مگردان روی، گر چه من خرابم
که بوده ست این خرابه وقتی آباد
۵
بگردان روی از من، گر توانی
که من پا بستم و تو مرغ آزاد
۶
تو نازک چون ز افغانم نرنجی
که از فریاد کوه آید به فریاد
۷
نصیحت گو، تو درد من ندانی
که من در بسملم، تو مرغ آزاد
۸
بدم چندین، چو خاکستر شد این دل
که گرما خوردگان را خوش بود باد
۹
چو با جان خواست رفتن یادش، ای دل
رها کن تا بمیرم هم درین یاد
۱۰
به کویش خاک شد بیچاره خسرو
فدای خاک پای آن صنم باد
تصاویر و صوت

نظرات