
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۳۴
۱
شکر پیش لبت شیرین نگویند
رخت را لاله و نسرین نگویند
۲
ز دیده می کنم شکر خیالت
اگر چه ظلم را تحسین نگویند
۳
من از تو گشته گشتم وای و صد وای
گرت حال من مسکین نگویند
۴
دل گم گشته، گر یابم نشانش
دران گیسوی چین در چین نگویند
۵
دلا، گر جان ستد، خواهش مکن، زانک
به تأخیری سخن چندین نگویند
۶
چنانش لطفها کرده ست زنهار
که با آن کافر بی دین نگویند
۷
کند خلقی دعای صبر و عاشق
ز کین عاشقان آمین نگویند
۸
بر او من عاشقم، ور پرسد آن ماه
همه چیزش بگویند، این نگویند
۹
کسان کاین قصه خسرو شنیدند
حدیث خسرو و شیرین نگویند
نظرات