
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۳۸
۱
ز اهل عقل نپسندد خردمند
که دارد رفتنی را پای در بند
۲
نصیب امروز برگیر از متاعی
که فردا گرددش غیری خداوند
۳
لباس زندگی بر خود مکن تنگ
که چون شد پاره، نتوان کرد پیوند
۴
به صورت خوش مشو، از روی معنی
نی خامه نکوتر از نی قند
۵
نصیحت گوهری دان کان نزیبد
مگر در گوش دانا و خردمند
۶
مخور غم بهر فرزندی و مالی
که مالت دین بس است و صبر فرزند
۷
اگر خواهی نبینی رنج بسیار
به اندک مایه راحت باش خرسند
۸
به رعنایی منه بر خاکیان پای
که ایشان همچو تو بودند یک چند
۹
شنو، ای دوست، پند، اما چو خسرو
مشو کو گوید و خود نشنود پند
نظرات