
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۴۸
۱
دل ما را شکیب از جان نباشد
ور از جان باشد، از جانان نباشد
۲
مرا دشوار ازو باشد صبوری
ز جانان دل صبور آسان نباشد
۳
نباشد ناله عیب از دردمندی
که دردش باشد و درمان نباشد
۴
مرا چون عشق مهمان است حاکم
فضولی تر ازین مهمان نباشد
۵
غمت شد در دل شوریده ساکن
که جای گنج جز ویران نباشد
۶
ندارد مه جمال روی خوبت
وگر این باشد، اما آن نباشد
۷
خیالت، گر به مهمان من آید
دلم را جز جگر مهمان نباشد
تصاویر و صوت

نظرات