
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۴۹
۱
وفا در نیکوان چندان نباشد
ترا خود هیچ بویی زان نباشد
۲
مرا گویید منگر در جوانان
که خوبی جز بلای جان نباشد
۳
نظر در روی تو خود کرده ام من
بلی، خود کرده را درمان نباشد
۴
دلم بر بت پرستی خو گرفته ست
مسلمان بودنم امکان نباشد
۵
مرا بهر تو کافر می کند خلق
خود اهل عشق را ایمان نباشد
۶
مرو از سینه بیرون، اگر چه دانم
که یوسف را سر زندان نباشد
۷
ز هجران سوخت خسرو، وه که در عشق
چه نیکو باشد، ار هجران نباشد
نظرات