امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۵۵

۱

بگذشت و نظر نکرد ما را

بگذاشت ز صبر فرد ما را

۲

با این همه شاید ار بگوید

پروانه چو شمع سرد ما را!

۳

ما بی خبر از نظاره بودیم

جان رفت و خبر نکرد ما را

۴

گر دیده به خاک در نریزد

از دور بس است گرد ما را

۵

ای بی خبران که پند گویید

بهر دل یاوه گرد ما را

۶

دانند که نی به اختیار است

چشم تر و روی زرد ما را

۷

صد شربت عافیت شما را

یک چاشنیی ز درد ما را

۸

خاکستری از وجود ما ماند

بس کاتش عشق خورد ما را

۹

هر چند بسوخت خسرو از شوق

این شعله مباد سرد ما را

تصاویر و صوت

نظرات