
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۵۴
۱
دلم بی وصل جانان جان نخواهد
که عاشق جان بی جانان نخواهد
۲
دل دیوانگان عاقل نگردد
سر شوریدگان سامان نخواهد
۳
طبیب عاشقان درمان نسازد
مریض عاشقی درمان نخواهد
۴
اگر صد روضه بر آدم کنی عرض
برون از گلشن رضوان نخواهد
۵
ورش صد بنیامین را هست یعقوب
بغیر از یوسف کنعان نخواهد
۶
اگر گویم، خلاف عقل باشد
که مفلس مملکت خوبان نخواهد
۷
کجا خسرو لب شیرین نجوید
چرا بلبل گل خندان نخواهد؟
۸
دلم جز روی و موی گلعذاران
تماشای گل و ریحان نخواهد
۹
ز رویش می گریزد زلف مشکین
که پند و صحبت خاقان نخواهد
۱۰
از آن خسرو ز دهلی رفت بیرون
که ملک هندویی سلطان نخواهد
تصاویر و صوت

نظرات