امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۵۷۹

۱

وقتی دل ما ازان ما بود

واندر دل یار ما وفا بود

۲

بیگانه چنان شد آن دل از من

گویی تو که سالها جدا بود

۳

صد شکر که هم به کوی او ماند

آن دل که ز من هزار جا بود

۴

دید آنکه خمار چشم مستش

خمار شد، ار چه پارسا بود

۵

دی دید مرا و زیستم، لیک

تا دید که گرد آن بلا بود

۶

هر مور خطش مرا فرو برد

آن مورچه گویی اژدها بود

۷

خسرو که درو گم است، گویی

افسانه اوست، بود و نابود

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۶۶

نظرات