
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۸۶
۱
فریاد، ز غمزه تو فریاد
کز وی شغبی به عالم افتاد
۲
فریاد رسی که رفت بر چرخ
ما را ز کرشمه تو فریاد
۳
تو مردم چشم ما و ما را
بر گوشه دل نیاوردی یاد
۴
دریاب مرا که آهم از غم
چون صور صدای حشر درداد
۵
گر واسطه وصال نبود
آن کیست که نیست با غمت شاد؟
نظرات
امین کیخا