
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۸۸
۱
گر مه چو تو با جمال باشد
خورشید کم از هلال باشد
۲
بر روی زمین نظیر رویت
در آینه هم خیال باشد
۳
ما را که به دیدنت هلاکیم
نادیدن تو چه حال باشد؟
۴
در عهد تو، وانگهی صبوری
ای دوست، کرا مجال باشد
۵
می خواهم سیر بینم آن رخ
گر دستوری ز خال باشد
۶
می کن ستم و جفا که خوبی
گر لطف کنی وبال باشد
۷
بنمای به گاه کشتنم روی
تا خون منت حلال باشد
۸
کوته عمر است عاشق، ار چه
روزیش هزار سال باشد
۹
تا کی سخن وفا، رها کن
خوبی و وفا محال باشد
۱۰
بوسی ست طمع دل رهی را
اندازه این سؤال باشد
۱۱
بشنو ز کرم حدیث خسرو
هر چند ترا ملال باشد
تصاویر و صوت

نظرات