
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۶۲۵
۱
زلف تو باز فتنه را رشته دراز می دهد
خط تو اهل عشق را سبق نیاز می دهد
۲
می کش و میزبان مرا، زین روشی که هر زمان
چشم تو جان همی برد، لعل تو باز می دهد
۳
کشتن نقد از تو به تا دم نسیه از کسان
کاب حیات نطق را عمر دراز می دهد
۴
کی محل سگ چو من لاف وفای آن شهی
کز دل شیر و اژدها طعمه باز می دهد
۵
ناز که گویمش مکن، کی غم جان من خورد
آنکه دمی هزار جان راتب ناز می دهد
۶
کشت شب سیه مرا، کرد فراق بسملم
طرفه مؤذنی که او بانگ نماز می دهد
۷
چهره من همی کند مایه عشق نامها
گریه خون کش از دلم سبحه راز می دهد
۸
همچو گیاه خسرو است آنکه فسوس می کند
گر پسر سبکتگین دل به ایاز می دهد
نظرات