امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۳۱

۱

دوش ما بودیم و آن مهر و، شب مهتاب بود

روی او کرده ست لطفی، زلف او در تاب بود

۲

داستان عشق کز ابروی او می خواند دل

سوره یوسف نوشته بر سر محراب بود

۳

بهر سجده پیش پایش هم به خاک پای او

دیده را بی نم بماندم، گر چه در غرقاب بود

۴

شکر ایزد را که رخ زردی ما پوشیده نیست

سرخی چشمم به پیشش هم ز خون ناب بود

۵

بر لبش بود اعتماد من، مگر جان بخشد او

آنکه روح الله گمان بردیم، آن قصاب بود

۶

خسرو آن شبها که با آن آب حیوان زنده داشت

آن همه بیداری شبها تو گویی خواب بود

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۳۳

نظرات