
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۶۴۰
۱
از لبت گر خط میگون سر برون خواهم کشید
از یکی کنج دهن شد دل فزون خواهد کشید
۲
گر برون خواهی خرامیدن یکی بنمایمت
آنکه پا در دامن عصمت درون خواهد کشید
۳
روی اگر آن است، ره سوی بلا خواهد نمود
عشق اگر این است تا حد جنون خواهد کشید
۴
گام دل بگذار در دنبال زلفت، از بهر آنک
موکشان در خاک راهش سرنگون خواهد کشید
۵
سالها بگذشت و غمهای نوت کهنه نشد
من ندانستم که این غم تاکنون خواهد کشید
۶
بر من امشب شحنه هجران قوی شد، آمده است
غصه دیرینه را دانم برون خواهد کشید
۷
جان خسرو بر لب آمد، تا کی این مسکین هنوز
محنت عشق و جفای چرخ دون خواهد کشید
نظرات