امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۴۴

۱

باز گل می آید و دل در بلا خواهد فتاد

شورشی در جان بی سامان ما خواهد فتاد

۲

باز آن یار پریشان کار در خواهد رسید

عقل و جان و دل ز یکدیگر جدا خواهد فتاد

۳

باز آن سرو خرامان در چمن خواهد گذشت

ای بسا دلها کزان زلف دو تا خواهد فتاد

۴

تازه خواهد شد ز سوز بلبلان داغ کهن

آتشی هر دم به جان مبتلا خواهد فتاد

۵

اندک اندک می رود آن دزد دلها سوی باغ

باز بنگر تا ز ره چند آشنا خواهد فتاد

۶

تا ز مستی برکه خواهد اوفتاد آن چشم مست

تا کدامین خون گرفته در بلا خواهد فتاد

۷

جز صبا کس می نبوسد پای او زین پس رهی

خاک گشته در ره باد صبا خواهد فتاد

۸

نیست آن بختم که یابم نیم خورده زو شراب

لیک می ترسم که آن جرعه کجا خواهد فتاد؟

۹

چند ازین سودای فاسد، کان بت آمد در کنار

خسروا، گوهر نه در دست گدا خواهد فتاد

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۴۹

نظرات