امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۵۳

۱

آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد

دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد

۲

رنج بیداری شبهای غم روشن نبود

خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد

۳

سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار

کاینچنین ها آدمی از بهر دل بسیار کرد

۴

درج یاقوت لب لیلی مفرح هست، لیک

کی توان بیچاره مجنون را بدان هشیار کرد

۵

داند آن کز گلرخان خورده ست خاری بر جگر

کز چه بلبل در گلستان ناله های زار کرد

۶

دارد اندر دل غباری وقت تست، ای گریه،هان

کار کن اندر دلش، گر می توانی کار کرد

۷

سنگدل یارا، اثر در تو نکرد آهی که آن

کشت اهل درد را بیدرد را افگار کرد

۸

با من بیمار شیرین گشت معجون اجل

زانکه عشقت چاشنیی خویش با آن یار کرد

۹

هر چه خسرو پیش ازین در پیش خوبان سجده کرد

پیش محراب دو ابروی تو استغفار کرد

تصاویر و صوت

نظرات