امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۵۹

۱

سبزه ای سبز است و آب روشن و سرو بلند

باده صافی به جام آبگون باید فگند

۲

جای بلبل هست بر سرو بلند و زین قبیل

هست جای آنکه بلبل می پرد زینسان بلند

۳

نرگس اندر عین مستی سوی گل چشمک زن است

ورنه گل بر سبزه هم چندین نکردی ریشخند

۴

گل ازان کم عمر شد کاو ییشتر از عمر خویش

دام داد آن را که از وی وقت گل شد بهره مند

۵

ساقیا، می چاشنی کن بعد ازان درده، ازانک

گر ترش باشد می آن را چاشنی باید ز قند

۶

بند بندم را جدا کرده است دست غم به تیغ

تو به خون گرم می پیوند کن بندم ز بند

۷

شاهد مجلس، بپوشان رو که من از بیم چشم

پیش رویت پای می کوبم بر آتش چون سپند

۸

گر دل خسرو رسن بازی کند با زلف تو

رشته یک چندی درازش ده ز زلف چون کمند

تصاویر و صوت

نظرات