
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۶۷۳
۱
گر کنی یاری و گر آزار، بر من بگذرد
هر چه می خواهی بکن، ای یار، بر من بگذرد
۲
گفتی، ار من بگذرم زین سو بود بر تو بستم
این ستم، ای کاشکی هر بار بر من بگذرد
۳
صبحدم مست شراب شوق بیرون اوفتم
بسکه شب در ناله های زار بر من بگذرد
۴
زودتر خاکم کن، ای گردون، مگر بختم بود
کان خرامان سرو خوش رفتار بر من بگذرد
۵
ای خوش آن دیوانگی و مستی و رسواییم
کز پی نظاره ای آن یار بر من بگذرد
۶
هر سحرگاهی فرستم جان به استقبال او
تا مگر بویی ازان گلزار بر من بگذرد
۷
رفت عمر و گفتگوی عشق از خسرو نرفت
عمر باقی هم درین گفتار بر من بگذرد
نظرات
کاظم ایاصوفی