امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۸۰

۱

از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود

جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود

۲

من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او

صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود

۳

ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو

شمع را هر چند سر تا آسمان بالا شود

۴

از تو دل چون آبله خون گشت در دنبال تو

اشک را از بس دویدن آبله برپا شود

۵

من به تنهایی همی گریم، اگر پیدا کنی

هر دری کز چشم من بیرون فتد، درها شود

۶

سبزه تر برکشیدی زان رخ چون آفتاب

راز من چون سبزه می ترسم که در صحرا شود

۷

می خلد بر جان من آن خط که بر لب می کشی

مارکی شیرین شود با آنکه در خرما شود

۸

خسرو، از بهر تو اندر دیده خود جای ساخت

چشم می دارد که در کوی وصالش جا شود

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۴۷

نظرات