امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۸۳

۱

تا خیال روی آن شمع شبستان دیده شد

سوختم سر تا قدم پیدا و پنهان دیده شد

۲

سبز خطش بر نگین لعل تا بر زد قدم

از خضر پی بر کنار آب حیوان دیده شد

۳

می شود از پرتو رخسار مهرافروز تو

دیده ها روشن، مگر خورشید تابان دیده شد

۴

زآمد و رفت خیال قامت زیبای او

جلوه گاه ناز آن سرو خرامان دیده شد

۵

از پی نظاره گلبرگ رویت، یک به یک

قطره های اشک من بر نوک مژگان دیده شد

۶

تا بدیدم در لبش، خون دل از چشمم بریخت

یاغی خونی که رفت آن مسلمان دیده شد

۷

چشم خسرو بود و روی او حکایت مختصر

گر به چشم خود کسی را صورت جان دیده شد

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۴۷

نظرات