امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۸۹

۱

باز باد صبح بوی آشنایی می دهد

آب چشم مستمندان را روایی می دهد

۲

بین که چندین زاهد از خلوت برون خواهد افتاد

باد را کان زلف شغل عطرسایی می دهد

۳

ای رخت آشوب و چشمت فتنه و زلفت بلا

دل نگر کو با کیانم آشنایی می دهد

۴

هم به حق دوستی کت دوست می دارم به جان

خوی تو گرچه نشان بی وفایی می دهد

۵

وه که باری روی زیبا باز کن تا بنگرم

تا هنوزم دیده لختی روشنایی می دهد

۶

آمدم بر آستان دولتت امیدوار

کیست کو درویش را راه گدایی می دهد؟

۷

گفتی از دست فراق ما نخواهی برد جان

تو چه گویی خود که ما را دل گوایی می دهد؟

۸

خود مکن بیگانگی با ما، چو می دانی که چرخ

آشنایان را ز یکدیگر جدایی می دهد

۹

خون خسرو رایگان مزد رقیبت بر من است

گر به یک شمشیرم از دستت رهایی می دهد

تصاویر و صوت

نظرات