امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۶۹

۱

بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شب‌ها

کنون هم هست شب، لیکن سیاه از دود یارب‌ها

۲

خوش آن شب‌ها که پیشش بودمی گه مست و گه سرخوش

جهانم می‌شود تاریک چون یاد آرم آن شب‌ها

۳

همی‌کردم حدیث ابرو و مژگان او هردم

چو طفلان سوره نون‌والقلم‌خوانان به مکتب‌ها

۴

چه باشد گر شبی پرسد که در شب‌های تنهایی

غریبی زیر دیوارش چگونه می‌کند شب‌ها

۵

بیا، ای جان هر قالب که تا زنده شوند از سر

به کویت عاشقان کز جان تهی کردند قالب‌ها

۶

اگر چه دل بدزدیدی و جان، اینک نگر حالم

چه نیکو آمد آن خنده، درین دیده ازان لب‌ها

۷

مرنج از بهر جان، خسرو، اگرچه می‌کشد یارت

که باشد خوبرویان را بسی زین گونه مذهب‌ها

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۱۰/۱۵ - ۱۴:۲۳:۲۱
lotfan in ghazal ra tasheh nomajed
پاسخ: با تشکر، نحوهٔ نمایش ابیات اصلاح شد.
user_image
منصور محمدزاده
۱۳۸۹/۰۵/۰۹ - ۰۴:۱۰:۱۶
لطفا بیت نخست را به صورت زیر اصلاح فرمایید:بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شبهاکنون هم هست شب لیکن سیاه ازدود یاربها
پاسخ: با تشکر، «هشت» با «هست» جایگزین شد.
user_image
امیر کرمی
۱۴۰۰/۰۱/۱۳ - ۱۶:۱۰:۵۰
دروددر مصرع اول بیت دوم 《گه》 به اشتباه که نوشته شده است