
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۰۵
۱
مست من باز جدایی ز سر آغاز نهاد
راه خلقی زد و تهمت به سر ناز نهاد
۲
خلق دیوانه شد آن لحظه که از رعنایی
کله کژ به سر سرو سرافراز نهاد
۳
مست شد ده دل و در راه برآمد صد جان
در خرامش چو برآورد قدم، باز نهاد
۴
ای عفاالله ز پی کشتن ما در چشمت
حسن خاصیت شمشیر سرانداز نهاد
۵
ناله ام نیست خوش، اما ز نی سوخته پرس
عشق ذوقی که درین نغمه ناساز نهاد
۶
هر طرف سوخته ای چند به خاک افتاده است
شمع خود سوزش پروانه چه آغاز نهاد؟
۷
ای بسا خواجه مقامر که ز بعد مردن
سر به شاگردی آن چشم دغاباز نهاد
۸
بو که خسرو سخنی بشنود از تو هر شب
زیر دیوار تو صد گوش به آواز نهاد
نظرات