
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۳
۱
چه اقبال است این یا رب که دولت داده رو ما را
که در کوی فراموشان گذر شد یار زیبا را
۲
کمربند من آمد نزد من خندهزنان امشب
توقف کن که لختی بنگرم پروین و جوزا را
۳
بحمدالله که بیداری شبهایم نشد ضایع
بدیدم خفته در آغوش خود آن سرو بالا را
۴
به تشویش دهل رنجه مشو، ای نوبتی، امشب
که خفتن در بر یار است بیداران شبها را
۵
تماشا میکنم این قد، قیامت میکند، یارب
که خواهم تا قیامت یاد کردن این تماشا را
۶
کجاها بودی، ای گلبرگ خندان، راست گو با من
که چون چپ دادهای امروز گلرویان رعنا را
۷
رسیدی همچو شاخ گل کدامین باد آوردت
که هرگز مینپرسیدی به یک شاخ گلی ما را
۸
تویی با من، معاذالله ز تو کی آید این یاری
منم با تو، عفاک الله مرا کی باشد این یارا
۹
چه گویی خسروا، چندین حدیث وصل نابوده
خیال است این که ره دادی به سوی خویش سودا را
تصاویر و صوت

نظرات